سرود دانشگاه

تعداد بازدید:۴۹۶

ما از تبار عشق و ایمانیم                      

میراث‌دار ذوق و عرفانیم

تاریخ علم و دین‌ گواه ماست

سرچشمه ی فرهنگ ایرانیم

وقتی نماد شهر ما فضل‌ابن‌شاذان است

 یعنی که راهی نیست از این خاک تا افلاک

 آهسته بر این خاک عطرآگین قدم بگذار

 خاک شهیدان است این خاک سراسر پاک

پیشینه‌ی ما چرخ صنعت را

تا اوج بینالود گسترده

 نام دیار ما نشابور است

آوازه اش در هر کران مانده

 بر طارم فیروزه‌ای ِما

صدها ستاره خوش درخشیدند

فرزانگانی از تبار علم

که هر کدام از جنس خورشیدند

در پیشگاه این همه شوکت

 باید که سر خم کرد و زانو زد           

 چنگیز آتش زد، نمی دانست

 دریا نه می‌خشکد نه می‌سوزد

در شعرهای روشن عطار

غم‌های عالم رنگ می‌بازد

یک بیت خیام نشابوری

از شهر، دانشگاه می‌سازد          

 

با آن حدیث وحدت از زنجیره‌ی زرین

خورشید هشتم رد شد از درگاه نیشابور

دروازه ی علم است، بهتر بود بنویسند                          

بر سردر این شهر: دانشگاه نیشابور                               

تا پای جان پای تو می مانیم

با قلبی آرام و سری پرشور

این سایه‌ی سیمرغ فرهنگ است

بر بام دانشگاه نیشابور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آخرین ویرایش۲۸ آبان ۱۴۰۳